درباره وبلاگ

برای\\"خـود \\" زندگی کردن ، عاقبتش همین افسردگی است! بیا برای \\"خـــدا \\" زندگی کنیم.!
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خوش یهتی و آدرس ganjcity.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 103
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 118
بازدید کل : 37068
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


خوش یهتی
خوش یهتی سکده
یک شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : EH3@N       

چقدر فاصله بین دو عمل دور است: عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند، و عملی که رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است.( حکمت 121 نهج البلاغه)



شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 23:15 ::  نويسنده : EH3@N       

ترک کردنِ آدم ها هم آدابی دارد؛

اگر آدابِ ماندن نمی دانید؛

حدِاقل درست ترکشان کنید؛

تا ترَک بر ندارند ...!



شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 16:14 ::  نويسنده : EH3@N       

سوره عشق ...

خدايا ... نام سوره اي به نام عشق در قرآن خالي ست كه اين گونه آغاز شود، قسم به روزي كه دلت را مي شكنند وجز خدايت مرهمي نخواهي يافت... (دكترشريعتي)



شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 23:13 ::  نويسنده : EH3@N       

عاشق                           عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@
امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی ،   دیگه  ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی  ، شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون نمی
باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو که نیستی  توی  این خونه ،  دیگه  آشفته
بازاریست  ،  تموم  گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
از دل



شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 20:15 ::  نويسنده : EH3@N       

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.



ادامه مطلب ...


شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 17:8 ::  نويسنده : EH3@N       

خدايـــ ـا ! مي خواهم اعتراف كنــم...

ديگـــر نمي توانم...

خسته ام....

من امانت دار خوبي نيستم!!

"مــرا" از من بگيــر....مال خودت!

من نمي توانـــم نگهش دارم....



شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 10:40 ::  نويسنده : EH3@N       

روزگارا:

  تو اگر سخت به من میگیری،

  با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

  گرچه دلگیرتر از دیروزم،

  گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،

  لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

  زندگی باید کرد..


شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 9:41 ::  نويسنده : EH3@N       


چهار شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 18:32 ::  نويسنده : EH3@N       

و آن گاه خود را کلمه‏ای می‏یابی که معنایت منم

و مرا صدفی که مرواریدم تویی

و خود را اندامی که روحت منم

و مرا سینه‏ای که دلم تویی

و خود را معبدی که راهبش منم

و مرا قلبي که عشقش تویی

و خود را شبی که مهتابش منم

و مرا قندی که شیرینی‏اش تویی

 

و خود را طفلی که پدرش منم

و مرا شمعی که پروانه‏اش تویی

و خود را انتظاری که موعودش منم

و مرا التهابی که آغوشش تویی

و خود را هراسی که پناهش منم

و مرا تنهايي که انیسش تویی

و ناگهان

سرت را تکان می‏دهی و می‏گویی:

«نه، هیچ کدام!

هیچ کدام این‏ها نیست، چیز دیگری است.

یک حادثه‏ی دیگری و خلقت دیگری

و داستان دیگری است

و خدا آن را تازه آفریده است.»

دکتر علی شریعتی




چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 14:31 ::  نويسنده : EH3@N       

دکتر شریعتی:

آنها فقط از « فهمیدن » تو می‌ترسند.

از« تن » تو,هر چقدر هم که قوی باشد,ترسی ندارند!

از گاو که گنده‌تر نمی‌شوی، میدوشندت!

از خر که قوی‌تر نمی‌شوی،بارت می‌کنند!

از اسب که دونده‌تر نمی‌شوی، سوارت می‌شوند!

اما آنها فقط از « فهمیدن » تو می‌ترسند...!